سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آرامش ابدی

 

پروردگارا

من چیزی نمیبینم

آینده من پنهان است

ولی آسوده ام

چون تو را میبینم

و

تو همه چیز را . . .

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

پ.ن : بهم نگو : مواظب خودت باش، میخام بهم بگی : "خودم مواظبتم"


نوشته شده در جمعه 91/12/25ساعت 4:0 صبح توسط نگار نظرات ( ) | |

من حقیقت را دیده ام

مثل آنچه با ذهنم ساخته بودم نیست

و تصور زندگی کردن با آن

روحم را برای همیشه تسخیر کرده است


اگر یک روز، یک ساعت

ناگهان همه چیز بخواهد به یک چیز تبدیل شود

برترین آنها مهر ورزیدن است.

داستایوسکی

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید


نوشته شده در سه شنبه 91/11/24ساعت 3:20 صبح توسط نگار نظرات ( ) | |

راز و ثروت

 

 

دابلیو کلمنت استون :
هرچیزی که ذهن انسان بتواندآن را تصورکند،می تواندآن را به دست آورد.

 

برای جذب پول باید همه حواست متوجه پول و ثروت باشد. اگر به این فکر کنی که به اندازه کافی پول نداری، غیر ممکن است بتوانی پول بیشتری جذب زندگی ات بکنی زیرا در این صورت همه افکارت متوجه پول کافی نداشتن می شود. اگر همه حواست را روی پول کافی نداشتن متمرکز کنی، برای خودت شرایط بیشتری برای بی پولی یا کم پولی فراهم می کنی. باید حواست را متوجه فراوانی پول و ثروت کنی تا پول و ثروت وارد زندگی ات شود.

پول وثروت رابه خودت جذب کن

علت اینکه کسی پول کافی ندارد این است که با افکارش مانع آمدن پول می شود. هر نوع افکار، احساسات و عواطف منفی مانع رسیدن چیزهای خوب، از جمله پول، به تو می شود. دنیا مانع رسیدن پول به دست تو نمی شود زیرا همه پولی را که می خواهی همین حالا در دنیا موجود است. اگر به اندازه کافی پول نداری، علتش این است که مانع جریان پول به زنگی ات می شوی و این کار را با افکارت انجام می دهی. باید در ترازوی ذهنت کفه پول بیشتر از حد نیاز داشتن، سنگین تراز کفه کمبود پول باشد. برای این کار باید بیشتر به ثروت و فراوانی فکر کنی. وقتی به پول نیاز داشته باشی، احساس نیرومندی در وجودت شکل می گیرد و بنابراین از طریق قانون جذب، نیاز به پول راجذب می کنی و این اصلاً خوب نیست.

 

می خواهم رازی را برایتان بگویم. راه میان بر برای رسیدن به هر چیزی که در زندگی ات می خواهی این است که همین حالا شاد باشی و خوشی را احساس کنی! این سریع ترین راه رسیدن به پول و هرخواسته دیگری است که داری. قانون جذب در واقع افکار و احساسات عمیق درونی ات را در زندگی ات منعکس می کند.


 

دکتر جو وایتالی:

"می دانم اکثر مردم چه فکر می کنند. آنها می گویند: «چطور می تونم پول بیشتری به دست بیارم؟ چطور می تونم سرمایه بیشتری داشته باشم؟ مگه می شه به این راحتی ثروتمندتر و خوشبخت تر بشم؟ درسته که من کارم رو دوست دارم ولی این ممکن نیست که بشه از عهد همه قرض و قوله ها بر اومد درحالی که می دونم میزان درآمد سقفی داره و بیشتر از اون ممکن نیست. چطور می تونم حقوق بیشتری بگیرم؟» این کارآسان است :بخواه تا بشود! این مورد بر می گردد به مسئله ای که درتمام طول کتاب در موردش صحبت کرده ایم. کارتو این است که به هستی بگویی دقیقاً چه می خواهی. اگر یکی از چیزهایی که می خواهی پول است، بگو چقدر پول می خواهی. مثلاً بگو :«من می خوام 30 روز دیگه 25000 دلار به صورت غیر منتظره به دستم برسه.» یا به هر صورت دیگری که می خواهی پول به دستت برسد فرقی نمی کند. مهم این است که باید با تمام وجود باور داشته باشی که به خواسته ات می رسی."

 

اگر در گذشته فکر می کردی تنها راهی که ممکن است از آن پولی به دستت برسد شغلت است، فوراً این فکر را از ذهنت بیرون کن. هیچ می دانی که اگر به این طرز فکرت ادامه بدهی، همین فکر باید در زندگی ات تحقق پیدا کند؟ این طور فکرها به هیچ دردت نمی خورند.

جیمز ری:

 

"خیلی وقت ها مردم به من می گویند :«من می خوام سال دیگه در آمدم رو دو برابر کنم.» اما بعد که به رفتارشان نگاه می کنی می بینی هیچ کاری انجام نمی دهند که این اتفاق بیفتد.
بعد از مدتی هم با خودشان می گویند:«من نمی تونم این کار رو بکنم.» در این صورت حدس می زنید چه اتفاقی بیفتد؟ هستی در جواب این افراد می گوید: «درخدمتم ارباب.
فرمان شما را اطاعت می کنم.» و به این ترتیب نمی توانند در آمدشان را دو برابر کنند."

 

حالا که با راز بزرگ آشنا شده ای. وقتی شخصی را ببینی که ثروتمند است می دانی که بیشتر
افکار چنین فردی در مورد ثروت است نه کمبود پول و به همین دلیل آگاهانه یا نا آگاهانه
ثروت را به خودش جذب می کند. این افراد فقط به ثروت فکر می کنند و با این کارشان دنیا، مردم، شرایط و وقایع را طوری به حرکت در می آورند که آنها را به ثروت برساند.


لورال لنگمایر (کارشناس امورمالی، سخنران و مربی خصوصی و شرکت ها):

 

"من با این جمله بزرگ شدم که «واسه اینکه پول در بیاری باید سخت کار کنی.» برای همین
هم آن را با این جمله جایگزین کردم: «پول، راحت به دست می یاد و همیشه همین طوره.» اوایل کار این جمله به نظرت دروغ می آید. باشد، چه عیبی دارد؟ بخشی از ذهنت می گوید: «دروغگو! اصلاً این طور نیست، پول درآوردن سخته.» باید حواست باشد که مدتی ذهنت با این دوایده بازی می کند و بل اتکلیف است که کدام درست است.»"

 

 

بخشیدن پول کار بسیار قدرتمندی برای جذب پول بیشتر است زیرا وقتی به کسی پولی
می دهی، در واقع می گویی «من خیلی پول دارم.» مطمئناً تعجب نمی کنی اگر بدانی که ثروتمند ترین مردم کره زمین بسیار انسان دوست هستند. آنها مبالغ هنگفتی به دیگران
می بخشند و به خاطر وجود قانون جذب، هستی فرصت تازه ای برایشان خلق می کند و پولی را که بخشیده اند چند برابر می کند و به آنها برمی گرداند! اگر فکر کنی «من به اندازه کافی پول ندارم که به دیگران ببخشم» بله درست است! به همین دلیل است که به اندازه کافی پول نداری؟ هر وقت فکر می کنی به اندازه کافی پول نداری! هر وقت فکرمی کنی به اندازه کافی پول نداری که به دیگران ببخشی،شروع کن به پول بخشیدن به دیگران. وقتی به بخشش اعتقاد داشته باش، قانون جذب هم پول بیشتری به تو می بخشدتا تو هم پول بیشتری به دیگران ببخشی. تفاوت زیادی میان پول بخشیدن به دیگران و فداکاری وجود دارد. بخشیدن از صمیم قلب، قلبی که لبریز از احساسات باشد احساس خوبی به انسان می دهد. از خود گذشتگی احساس خوبی به انسان نمی دهد. این دو را با هم اشتباه نگیرید. این دو به کلی با هم متفاوت هستند. دومی باعث می شود احساس کنی پولی کمی داری اما اولی باعث می شود احساس کنی بیش از حد نیازت پول داری. اولی احساس خوبی به تو می دهد اما آن یکی این طور نیست. فداکاری درنهایت به نفرت منجر می شود. بخشش از صمیم قلب یکی از شادی بخش ترین کارهایی است که می توانی انجام بدهی و قانون جذب این پیام را دریافت و پول بیشتری رابه زندگی ات سرا زیر می کند.خودت می دانی چه می گویم و می توانی تفاوت را احساس کنی. اینطور نیست؟ هرچیزی را که می خواهی باید در درونت جستجو کنی! دنیای بیرون دنیای آثار و نتایج افکار توست. افکار و انرژی ات را روی شادی متمرکز کن.در درونت شاد و خوشحال باش و با تمام وجودت این احساس را به دنیا انتقال بده تابتوانی بهشت واقعی را روی زمین تجربه کنی.
منبع:

نوشته شده در سه شنبه 91/11/24ساعت 2:58 صبح توسط نگار نظرات ( ) | |

دانه می چید کبوتر، به سرافشانی بید
لانه می ساخت پرستو، به تماشا خورشید
صبح از برج سپیداران می آمد باز
روز با شادی گنجشکان می شد آغاز
نغمه سازان سراپرده دستان و نوا
روی این سبزه گسترده سراپرده رها
دشت، همچون پر پروانه پر از نقش و نگار
پرزنان هر سو پروانه رنگین بهار
.
.
.
مهر، چون مادر می تابد سرشار از مهر
نور می بترد از آینه پاک سپهر
می تپد گرم، هم آواز زمان قلب زمین
موج موسیقی رویش! چه خوش افکنده طنین
ابر می آید سر تا پا ایثار و نثار
سینه ریزش را می بخشد بر شالیزار
رود می گرید تا سبزه بخندد شاداب
آب می خواهد جاری کند از چوب، گلاب
خاک می کوشد تا دانه نماید پرواز
باد می رقصد تا غنچه بخواند آواز
مرغ می خواند تا سنگ نباشد دلتنگ
مهر می خواهد تا لعل بسازد از سنگ
تاک صد بوسه ز خورشید رباید از دور
تا که صد خوشه چو خورشید برآرد انگور
سرو، نیلوفر نشکفته نوخاسته را
می دهد یاری کز شاخه بیاید بالا
.
.
.
سرخوشانند ستایشگر خورشید و زمین
همه مهر است و محبت نه جدال است و نه کین
اشک می جوشد در چشمه چشمم ناگاه
بغض می پیچد در سینه سوزانم، آه
پس چرا ما نتوانیم که این سان باشیم؟
به خود آییم و بخواهیم که : انسان باشیم

فریدون مشیری


نوشته شده در سه شنبه 91/11/24ساعت 2:6 صبح توسط نگار نظرات ( ) | |

فمنیست نیستم


اما مقاله ی خانم "تهمینه میلانی" را که خواندم دیدم چقدر درست و خوب گفته



و دقیقا خشونت علیه زنان را چه خوب بیان کرده


شاید شما قبلا این را خوانده باشید اما بد نیست که باز هم بخوانید ...



برام مهم نیست که وقت بذارید نظری برام ارسال کنید فقط ازتون میخام



که وقت بذارید بادقت این مطلب رو تا آخر بخونید ارزششو داره.


شاید من هم خشونت بر خود و بر دیگری را در اثر تکرار حق می دانم



حق خودم ، حق دیگری و حق جامعه.

زخمی که نمی بینیم :


می دانید؟


خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست.

خشونت، تحقیر، آزار و گاهی یک نگاه است.



نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند.



نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده.



نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست!



ترسی است که آرام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته.

خشونت بی کلام، بی تماس بدنی،مردی است که وقتی در را باز می کند



زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود.



نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد.



انگار بترسد که خوب نیست که کم است که باید لاغرتر باشد چاق تر باشد



زیباتر باشد خوشحال تر باشد سنگین تر باشد سکسی تر باشد



خانه دارتر باشد عاقل تر باشد.

خشونت آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد.



خشونت آن نقابی است که زن می زند به صورتش



تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد.

مرد می تواند زن را له کند بدون اینکه حتی لمس اش کند.



بدون اینکه حتی بخواهد لهش کند.



این ارث مردان است که از پدران پدرانشان بهشان رسیده.

خشونت، آزارو تحقیرامتداد همان "مادرش را فلان ها، عمه اش را بیسار" هایی است



(باعرض پوزش) که به شوخی و جدی به هم و به دیگران می گوییم.

خشونت، آزار و تحقیر همان "زن صفت" و "مثل زن گریه می کردی" هایی است



که بچه های مان از خیلی کودکی یاد می گیرند.

خشونت، آزار و تحقیر پله های بعدی نردبانی هستند که پله ی اولش



"با فلانی و بیساری معاشرت نکن" چون... فلان لباس را نپوش" چون ... است.

چون هایی که اسم شان می شود "عشق".



عشق هایی که می شوند ابزار کنترل.



که منتهی می شوند به زنانی بی اعتماد به نفس، بی قدرت، غمگین، تحقیر شده،



ترسان، وابسته، تهدید به ترک شده و شاید کتک خورده



که فکر می کنند همه ی زخم هایشان از عشق است.



که مرد عاشق ، زخم می زند و زخم بالاخره خوب می شود.

خشونت زنی است که زیر نفس های آغشته به بوی الکل مردش ،



تظاهر به لذت می کند و فکر می کند قاعده ی بازی همین است.



خشونت توجیه آزار روحی، کلامی، جسمی و جنسی مردی است که مست است.



مستی انگار عذر موجهی باشد برای نا موجه ترین رفتارها.

می دانید؟



کتک بدترین نوع خشونت علیه زنان نیست.



کبودی و زخم و شکستگی خوب می شوند.



قدرت و شادابی و باور به خویشی که از زن در طول ماهها و سالها گرفته می شود



گاهی هیچ وقت هیچ وقت ترمیم نمی شود.

خشونت دست سنگین پدری است که بر صورت دخترک 9 ساله اش بلند می شود



اما هرگز فرود نمی آید.

خشونت گردنکشی برادری است که نگاه پسرک معصوم همسایه را کور می کند



و خواهر را نا امید می کند ازعشق پاک و دیوار به دیوار همسایگی.

خشونت آروغ زدن های شوهر است به جای دستت درد نکند



برای دستپخت عالی یک صبح تا ظهر حبس شدن در آَشپزخانه .

خشونت قانون نا برابر حق قیومیت پدربزرگی است که در فقدان پدر ،



صاحب بلامنازع نوه ی پسری اش می شود



بی این که حضور مادر در جایی دیده شده باشد.

خشونت حق ارثی است که پس از مرگ پدر به تو داده می شود،



نیم آن چیزی که برادرت می گیرد و



تازه منت بر سرت می گذارند که نان آور خانه ات دیگری است .





خشونت خود ما زنانیم که تمامی اینها را می پذیریم بی هیچ اعتراضی



و آن کسی را هم که در میان مان به اعتراض بلند می شود



با القاب زن فلان و بهمان به سُخره می گیریم .

"خشونت" خودِ خودمانیم!!!


نوشته شده در جمعه 91/11/20ساعت 3:51 عصر توسط نگار نظرات ( ) | |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak