سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آرامش ابدی

درزمان های گذشته پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد.  بیشتر بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار سنگ عبور میکردند و غردلان شهر با اعتراض میگفتند که حاکم شهر چه مرد بی عرضه ای است و این چه وضع شهر است ...! نزدیکای غروب بود که یک مرد روستایی که  بار میوه و سبزیجات بر پشتش حمل میکرد هنگام عبور از جاده وقتی تخته سنگ بزرگ رو دید بارش را کنار گذاشت و باهر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت , ناگهان کیسه ای به همراه یک یادداشت زیر تخته سنگ پیدا کرد وقتی کیسه را باز کرد داخل آن پر از سکه های طلا بود و در آن برگه پادشاه نوشته بود :

 " هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.  "


نوشته شده در دوشنبه 91/9/13ساعت 4:24 عصر توسط نگار نظرات ( ) | |


Design By : Pichak